شورای شهر آگاه باشند
البته مطالب نگاشته شده اظهار نظر های شخصی نویسنده بوده و نظر موافقان یا مخالفان نیز ارزشمندو قابل احترام است. طلیعه و سرفصل این سلسله مقالات را به «عبدالعلی زاده» استاندار پیشین و معروف آذربایجان اختصاص داده ایم. امید است که مورد توجه مخاطبان قرار گیرد.
مردم آذربایجان شرقی هرگز نام و کارهای او را فراموش نمی کنند. هر چند او اصلیتی ارومیه ای دارد. امّا شک نکنید که شهرت او در تبریز بیش از ارومیه است! معاون شهردار شهید «مهدی باکری»، نماینده ی دو دوره ی مجلس، استاندار آذربایجانشرقی و در نهایت وزیر مسکن و شهرسازی دولت اصلاحات! بله، درست حدس زدید. مهندس علی عبدالعلی زاده دیروز و دکتر عبدالعلی زاده امروز!
***
علی عبدالعلی زاده، در سال 1335 در یک خانواده ی مذهبی در شهرستان ارومیه به دنیا آمد. پدرش کارمند شهرداری ارومیه بود. دوران تحصیل خودش را هم در این شهر گذراند. دوره ی متوسطه را در دبیرستان فردوسی ارومیه (چمران امروزی) و با نمرات ممتاز گذراند. او از جمله ی معدود دانش آموزانی بود که هم در درس و مشق باهوش بود و هم در کارهای سیاسی پرجنب و جوش!
بعد از کسب مدرک دیپلم، تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه تبریز ادامه داد. دانشگاهی که هم از نظر علمی جزو برترین های کشور بود و هم از نظر سیاسی کانون تحرکات دانشجویی!
از همین دانشگاه، زمینه های دوستی و رفاقت دیرینه ی او با دو هم دانشگاهی معروف دیگر شکل گرفت: شهید مهدی باکری(فرمانده لشکر عاشورا) و مهندس عطایی از مدیران ارشد ارومیه که بعدها در سانحه ی تصادف جان خود را از دست داد.
مثلث سه نفره ی «باکری، عطایی و عبدالعلی زاده» در شکل دهی برخی فعالیت های سیاسی و جنبش دانشجویی پیش از انقلاب، برای بسیاری از دانشجویان وقت، استادان و مسئولان دانشگاه کاملاً شناخته شده بود. بعدها فریدون درویش زاده (شهردار اسبق تبریز) هم به این جمع افزوده شد.
وقتی شهید مهدی باکری به عنوان شهردار ارومیه منصوب شد، بلافاصله علی عبدالعلی زاده را به سمت قائم مقام و معاون خویش برگزید. عطایی و درویش زاده هم مسئولیت هایی را در شهرداری ارومیه عهده دار شدند. عبدالعلی زاده با فضای مدیریت شهری بیگانه نبود. چرا که پدر او نیز پیش از این معاونت شهرداری ارومیه را عهده دار بود!
این چهار نفر در عرصه ی دیگری هم در کنار هم بودند. جبهه های جنگ و دوران دفاع مقدس! آب های خروشان، دجله و اروند لیدر و ارشد این گروه را آسمانی کرد ولی این سه یار غار به شهر و دیار خود بازگشتند.
عبدالعلی زاده این بار عازم تبریز شد تا به عنوان معاون عمرانی استانداری آذربایجان شرقی در این شهر مشغول شود. تا سال 63 در این سمت خدمت کرد اما در این سال، بار دیگر به ارومیه بازگشت و برای دومین دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه ارومیه ثبت نام کرد.
او با رای نسبتاً بالایی اعتماد و رای مردم ارومیه را کسب کرد و راهی مجلس شد. چهار سال بعد بار دیگر برای یک دوره ی دیگر (دوره سوم) خلعت نمایندگی آذربایجان غربی را بر تن کرد و تا سال 1371 شیوه ی تدوین و تصویب قانون را در صندلی های سرخ پارلمانی کشور تلمذ و تجربه کرد.
بلافاصله بعد از پایان دوره ی نمایندگی، از یک سمت تقنینی به عالی ترین مقام اجرایی استان منصوب شد. استاندار آذربایجان شرقی!
انتصاب به عنوان استاندار آذربایجان شرقی:
معروف ترین و موثرترین مسئولیتی که عبدالعلی زاده بیشتر با این سمت شناخته می شود. شاید بتوان گفت که شهرت او در این سمت بیشتر از معروفیت او در سمت وزارت مسکن و شهرسازی بوده است. تا سال 1375 (به مدت 5 سال) استاندار نامدار و چهره ی خبرساز ایران و آذربایجان بود. در حین خدمت خود (در سال 1374) از مرکز آموزش «مدیریت دولتی» مدرک فوق لیسانس گرفت اما با این حال و به خاطر «شخصیت سازی» گسترده ای که از او صورت می گرفت گاه از سوی صاحبان صنایع، تجار، مردم و رسانه های گروهی با عنوان «دکتر» خطاب می گردید.
اما چه کسی رای به استانداری او داد؟! چهره ای که این روزها نامش بر سر زبان هاست. آیت ا... اکبر هاشمی رفسنجانی (حجت الاسلام هاشمی) رئیس جمهور وقت ایران! حکم انتصاب عبدالعلی زاده را به رسم معمول نه وزیر کشور، که معاون اول رئیس جمهور (مرحوم حسن حبیبی) امضاء کرد! ] 1060، 2ت 196ه-11/5/1371-521] و شاید از همین رو است که می توان حدس زد که عبدالعلی زاده با چه پشتوانه، قوت قلب و اطمینانی می توانست در آذربایجان شرقی، منشاء اثرات و تغییرات گسترده ای باشد! در دوره ای که بنا به سیاست های دولت معروف به «سازندگی» پروژه های عمرانی بسیاری در جای جای ایران به اجرا در می آمد، برای «عبدالعلی زاده» قابل قبول نبود که تبریز و سیستم مدیریتی منحصر به فرد او از این قافله ی سازندگی عقب بماند. او اختیار تام قاطبه ی دستگاههای اجرایی استان را به دست گرفت. حتی نقل است که حرف او در یک سیستم اداری تبریز، از دستورالعمل و بخشنامه ی وزیر مربوطه آن دستگاه، برّاتر و لازم الاجراتر بود!
او در بین مردم نیز محبویت و مقبولیتی فوق تصور یافت. تا آنجا که در افتتاح یا کلنگ زنی پروژه های شهری، حضور و سخنرانیش حضور چند ده هزار نفری شهروندان در مراسم را تضمین می کرد و چنانچه او در آن مراسم حضور نمی یافت بسیاری از صندلی ها خالی می ماند!
مقبولیت او در جمع مدیران ارشد کشور نیز از امتیازات دیگر او بود. برخی از دوستان او از احترام و جایگاه ویژه ی استاندار آذربایجان شرقی در بین مدیران کشوری، واحدهای مختلف وزارت کشور و نهاد ریاست جمهوری آن دوران خبر می دهند.
ایجاد دو قطبی « عبدالعلی زاده _ درویش زاده» :
نخستین گام و برنامه ی او، تغییر چهره ی شهر تبریز بود. شهری که به لحاظ اثرات جنگ دچار خمودگی شده بود. او ترافیک سنگین نقطه ی مرکزی شهر (روبروی استانداری) چهره ی این منطقه را در شأن تبریز به عنوان مرکز شمالغرب کشور نمی دید.
او برای اصلاح این امور وسرعت بخشیدن به طرحهای عمرانی راکد وکلیشه ای شهر، به مدیری همفکر و جسور نیاز داشت. بنابراین، به حلقه ی دوستان گذشته ی خویش اندیشه کرد و از این میان، «فریدون درویش زاده» را انتخاب کرد.
با انتصاب درویش زاده به مدیریت شهری، دو قطبی «عبدالعلی زاده _ درویش زاده» در کانون توجه رسانه های گروهی و مردم قرار گرفت. عبدالعلی زاده با این حال، سیاستمداری زبده و موقعیت شناسی منحصر به فرد بود. با وجودی که از اقتدار بالایی برخوردار بود اما در برابر برخی مخالفان خود نرمش نشان می داد تا هزینه های مخالفت آنان با خود را کاهش دهد. در این رابطه نیز بسیار موفق بود.
رابطه ی صمیمانه او با امام جمعه وقت تبریز (آیت ا... مسلم ملکوتی) و روابط گرم و دوستانه اش با پدران شهدای تبریز از بارزترین ویژگی های عبدالعلی زاده در این دوره بود. تا آنجا که تقریباً در همه ی مراسم رسمی و برنامه های افتتاح، جایگاه ویژه ای را به آنها اختصاص می داد. از این رو همواره از امتیاز حمایت خانواده های شهدا در مسایل پرمناقشه و چالش برانگیز ملی و استانی به نحو احسن به سود مدیریت خویش و استان بهره می جست.
دگرگونی چهره شهر تبریز
در دوره ی استانداری عبدالعلی زاده، «شورای شهر» موضوعیت و فعالیت نداشت و انتخاب شهردار معمولاً از طریق استانداری صورت می گرفت: عبدالعلی زاده نیز با انتخاب «درویش زاده» به عنوان شهردار تبریز، تلاش گسترده ای را برای چهره ی غبار گرفته ی تبریز آغاز کرد. عبدالعلی زاده به شخصه بیشترین وقت و انرژی خود را صرف طرح های شهری تبریز می کرد.
برخی از طرحهای او، به رغم گذشت دو دهه هنوز هم به پایان نرسیده اند. در نخستین گام، زوج عبدالعلی زاده _ درویش زاده، تغییر چهره ی منطقه ی بازار تبریز را در سر لوحه ی کار خویش قرار دادند. کار شبانه روزی شهرداری که به پشتوانه ی حمایت بی قید و شرط عبدالعلی زاده استاندار صورت می گرفت، صدای بسیاری را درآورد. از یک سو برخی سرعت پروژه های عمرانی را می ستودند و از دیگر سو صاحبان املاک واقع در مسیر طرحهای عمرانی شهرداری ابراز نارضایتی کرده و به محاکم قضایی شکایت می کردند. آن روزها در میان مردم این طنز رواج یافته بود که: بولدوزر عمرانی زوج درویش زاده- عبدالعلی زاده ترمز بریده است! و همین امر ناراضیان بسیاری را علیه شهردار وقت تبریز تراشید.
آن دو چنان بر اجرای پروژه های عمرانی مصمم بودند که کسی جلودار آنها نبود. هنوز اهالی بازار تبریز به خاطر دارند که چگونه این خیابان کم عرض، و فرسوده، شبانه، به یک بلوار چند ده متری مبدل شد و چگونه مردم این شهر وقتی از خواب بیدار شدند این خیابان را دو بانده و زیبا در کنار پاساژ معروف شمس تبریزی یافتند! با این حال تعداد پروژه های نیمه تمام سر به آسمانمی سائید. همین تعداد پروژه ی نیمه تمام تمام اعتبارات استانی را می بلعید و با توجه به عدم مطالعه و عدم تامین بودجه ی آنها سبب ایجاد مشکلاتی در سطح کشوری، عمرانی ، سازمان برنامه و بودجه و شهرداری گردید.
با این حال اجرای چند پروژه ی ماندگار اکنون هم بر سر زبانهاست. بلوار منجم، بلوار آذربایجان، میدان آذربایجان (به عنوان بزرگترین میدان شهری کشور) و طرح آبرسانی به بالای عینالی از حوضچه ی مهرانه رود هر چند توسط شهرداری صورت می گرفت اما اگر نظر و حمایت عبدالعلی زاده نبود هرگز به سرانجام نمی رسید.
تبریز، شهر زیرگذرها:
برای نخستین بار در تاریخ شهر تبریز پدیده ی نوظهوری در این شهر رخ نمایاندکه برای مردم آن تازگی داشت.
احداث « زیرگذر» هر چند امروزه به یک امر و طرح عادی مبدل شده و برای بسیاری از ما چندان طرح بزرگی به حساب نمی آید اما احداث زیرگذر برای شهروندان و مدیران و مهندسان وقت جلوه ای دیگر داشت. عبدالعلی زاده و درویش زاده اولین زیر گذر تبریز را در میدان منجم به اجرا درآوردند. تا جایی که صدا و سیمای سراسری نیز خبر آن را پوشش داد.
به دنبال موفقیت آمیز بودن این طرح و نقش آن در کاهش ترافیک این منطقه و استقبال شهروندان، زیرگذرها و روگذرهای متعدد بعدی یکی بعد از دیگری در تبریز به اجرادر آمده و چهره ی شهر را دگرگون کردند .
تا آنجا که احداث زیرگذرهای مارالان، شریعتی ( میدان حکیم نظامی)، آبرسانی و ... این شهر را به عنوان «شهر زیر گذرها» لقب داد. در اواخر ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و در جریان سفر او به تبریز و برای افتتاح چند پروژه ی شهری بود که به دنبال آن جمله ی ملال انگیز قبلی جمله ی معروفی را بر زبان آورد: «تبریز به شهر زیبا و مدرنی تبدیل شده است. مخصوصا با این زیرگذرها و روگذرها! »
اجرای دو طرح بزرگ شهری:
بعد از گذشت دو دهه هنوز هم اگر از مردم تبریز در مورد طرح های بزرگ و نیمه تمام این شهر بپرسید قطعاً با تردید از دو طرحی سخن می گویند که هنوز و به رغم گذشت دو دهه، به سرانجام نرسیده است: طرح توسعه پیرامون مسجد کبود تبریز و طرح توسعه ی میدان شهید بهشتی(منصور سابق)!
این طرح با نظر و خواست شخص عبدالعلی زاده و با اقدام درویش زاده (شهردار وقت تبریز) کلنگ زنی شد. آن روزها، اخبار و مانور تبلیغاتی گسترده ای نیز برای این طرحها صورت گرفت. موافقان و مخالفان هر روز در محافل مختلف و معدود نشریات تبریز در مورد معایب و مزایای این طرح ها سخن می گفتند. او آنهنگام که برای کلنگ زنی پروژه ی چهار راه منصور می رفت در داخل اتوبوس در پاسخ به خبرنگاران در مورد احتمال عدم اتمام این طرح و زمان بر آن به صراحت گفت: بگذارید ما کلنگ پروژه را بزنیم دیگران می آیند و مجبور به تکمیل می شوند!
اجرای این دو پروژه در نیمه به مشکلات متعدد حقوقی، ملکی، اعتباری و ... برخورد کرد و تا سالها راکد ماند. تا جایی که عبدالعلی زاده از این شهر رفت و کار به اتمام نرسید.
عصر طلایی بازرگانان و تجار آذربایجانی:
«عبدالعلی زاده» در این دوره، خیز بلند اقتصادی استان را رقم زد. تجار و بازرگانان آذربایجانی و سرمایه گذاران بخش خصوصی، عصر طلایی خویش را در این دوره ی پنج ساله تجربه کردند. قریب به اتفاق بازرگانان و تولیدکنندگان و صاحبان صنایع و واحدهای تجاری هرگز خدمات و حمایت های عبدالعلی زاده از خود را فراموش نمی کنند. اعطای امتیازهای گسترده به تولید کنندگان، حمایت بی چون و چرا از صنایع، اعزام آنان به کشورهای خارجی، توسعه روابط تجاری و اقتصادی با کشورهای همسایه، احداث و راه اندازی شهرک های بزرگ صنعتی در اطراف تبریز، راه اندازی نمایشگاه بین المللی تبریز و دهها شرکت و کارخانه ی دیگر که اغلب آنها اکنون به غول های اقتصادی استان و ایران مبدل شده اند حاصل سیاست گذاری های او بوده است.
تاسیس و راه اندازی شرکت سهامی سرمایه گذاری توسعه آذربایجان و فروش اوراق مشارکت آن به مردم از دیگر خواست ها واقدامات او برای تامین بخشی از هزینه های عمرانی تبریز بود که عملکرد آن هرگز نظر عبدالعلی زاده را تامین نکرد.
روابط صمیمی با رییس جمهور وقت:
روابط بین عبدالعلی زاده و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی (رئیس جمهور وقت) به قدری نزدیک و صمیمی بود که شایعات گسترده ای از این روابط در شهر پیچید. حتی او در یک مصاحبه ی مطبوعاتی در پاسخ به سوال خبرنگاری که از او در مورد روابط خانوادگی اش با هاشمی رفسنجانی پرسیده بود، به طنز و کنایه پاسخ داد: نه قربان! ما از این شانس ها نداریم!
اما فارغ از تکذیب ها و به زعم او بدشانسی هایش! در خصوص ازدواج یکی از سه دخترش با پسر هاشمی، روابط صمیمانه ی عبدالعلی زاده و رفسنجانی، چیزی نبود که به این سادگی بتوان آن را انکار کرد. حمایت های مستمر هاشمی از عبدالعلی زاده، قدرتی به استاندار وقت داده بود که پیش از این سابقه نداشت.
ارتقا به وزارت :
عبدالعلی زاده به راستی توانست چه از نظر ظاهری و چه از نظر رونق اجتماعی و جایگاه اقتصادی، استان را وارد مداری پرتکاپو نماید تا اندکی از ملال مردم تبریز نسبت به سخن و شایعه ای که به هاشمی رفسنجانی نسبت می دادند آنجا که او «تبریز را دهی بزرگ خوانده بود» کاسته شود!
به هر حال با اتمام دوره ی ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و پایان عصر «سازندگی» شایعاتی در خصوص افول اقبال عبدالعلی زاده بر سر زبانها افتاد. اما عبدالعلی زاده بسیار مجرّب تر و پرنفوذتر از این حرفها بود. با روی کار آمدن دولت اصلاحات، خاتمی بلادرنگ عبدالعلی زاده را به خاطر سابقه ی درخشانش در اجرای طرح های عمران شهری او را به عنوان وزیر مسکن وشهرسازی کابینه خود برگزید و این بزرگترین افتخاری بود که بعد از انقلاب نصیب یک مدیر مطرح آذربایجانی می شد. سوابق درخشان او در توسعه و عمران استان شکی برای خاتمی باقی نگذاشته بود که او را به عنوان وزیر مسکن و شهرسازی خود انتخاب کند. حضور عبدالعلی زاده در دولت هفتم بر کرسی وزارت(1380-1376)، در کابینه هشتم نیز تداوم یافت(1384-1380). بنا به شواهد و قراین و مستندات مربوط به این حوزه، انبوه سازی در ایران در این دوره، گسترش فراوانی یافت و روند ساخت آپارتمان به لحاظ طراحی و تصویب پروژه های بزرگ عمرانی، رشد چشمگیری به خود گرفت.
عبدالعلی زاده، در سال 1379 و در دوره اول وزارتش، مدرک دکترای خود را در رشته مدیریت دولتی اخذ کرد و بالاخره عنوان «آقای دکتر» که پیش از این و توسط بسیاری از دوستان و طرفدارانش به آن متصف می شد عینیت یافت!
منتقد تند سیاست های مسکن در کشور
چه قبل از جلوس بر کرسی وزارت ، چه در حین آن و چه بعد از آن، عبدالعلی زاده یکی از منتقدین جدی سیاست های ساخت و تولید و عرضه ی مسکن در سطح کشور بود. او هر چند عالی ترین مقام اجرایی مربوط به حوزه ی مسکن در کشور را در دست داشت اما با این حال گاه و بیگاه از دخالت دستهای پنهان در متلاطم کردن بازار مسکن و سودجویی وفرصت طلبی برخی از شرکتها و افراد انتقاد می کرد. به عنوان مثال وی در سال 1387 در برنامه ی جنجالی و پربرخورد «شب شیشه ای» که انتقادات تندی به شرایط حاکم بر بازار مسکن داشت و باعث تعطیلی کامل این برنامه شد می گوید:
«هنگام آمدن من به وزارت مسکن در سال 76 زمین در سعادت آباد متری 500 هزار تومان بود و در شهریور 84 که من از وزارت مسکن خارج شدم قیمت همان زمین 950 هزار تومان بود. یعنی دو برابر در 8 سال که در این مدت فروش تراکم در شهرداری تهران هم باعث بالا رفتن قیمت شده بود. اما اکنون بعد از سه سال قیمت همان زمین متری 5 میلیون تومان است. یعنی 5 برابر در 3 سال!»
عهده داری دو طرح نیمه تمام معروف!
مهندس عبدالعلی زاده آن دوران بعد از قبول سمت وزارت و بنا به انتقادات تندی که بعد از رفتنش از تبریز و تحت عنوان «زخمی کردن دو پروژه ی عمرانی تبریز» از آن یاد می شد، مسئولیت استمرار و اجرای دو پروژه ی نیمه تمام معروف را هم به وزارت مسکن و شهرسازی و سازمان وقت مسکن و شهرسازی در استان سپرد. پروژه توسعه ی چهار راه منصور و ساماندهی اطراف مسجد کبود از طرحهای آرمانی و آرزوهای عبدالعلی زاده بود که هنگام حضورش در استان به دلیل پاره ای مشکلات هرگز رنگ تحقق به خود نگرفت. اما عبدالعلی زاده حالا می توانست با قدرت بیشتری این دو پروژه را به سرانجام برساند. هر چند که هنوز هم بعد از گذشت 8 سال از دوران وزارتش، این دو پروژه عاقبت به خیر نشده اند!
سکوت سیاسی:
بعد از پایان دوران اصلاحات و روی کار آمدن دولت احمدی نژاد، عبدالعلی زاده تقریباً از تمام مسئولیت های اجرایی و دولتی کنار رفت و عطای سیاست دولت مهروز را به لقایش بخشید. در همان دوران در برخی محافل از او به عنوان کاندیدای بالقوه ی اصلاح طلبان نام می بردند . اما درنهایت او به همه ی درخواست ها و اصرار ها پاسخس قاطع کننده داد و همه را مایوس کرد! او خود را در شان ریاست جمهوری ندید و با رد همه ی شایعات گفت: «نباید با مطرح کردن نام افراد و اسامی افرادی که شایسته ریاست جمهوری کشورمان نیستند صحنه را شلوغ کنیم! باید نیروهایی هم وزن مقام معضم رهبری، هاشمی و خاتمی وارد صحنه انتخابات شوند!» این حرف هرچند برای مردم آذربایجان و اصلاح طلبان خوشایند نبود اما به درستی گویای وضعیت ثبت نامی های انتخابات ریاست جمهوری امسال و ثبت نام افرادی بدون سابقه و برنامه و کم وزن و به زعم او «صحنه شلوغ کن» ! بود.
شنیده ها حکایت از آن دارد که به دنبال تاسیس بنیاد فرهنگی باران توسط سید محمد خاتمی (رئیس جمهور پیشین) به خاطر روابط صمیمانه ای که عبدالعلی زاده و خاتمی با هم داشتند، به این بنیاد رفت و مسئولیتی را در آنجا عهده دار شد. برخی هم از فعالیت های او در زمینه های ساختمانی، ساخت و ساز و عمران خبر می دادند. اما به هر حال، عبدالعلی زاده در همه ی 8 سال ریاست جمهوری دولت احمدی نژاد، «مرد خاموش» عرصه های سیاسی و اجرایی کشور بود.
در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند سال 1390، شنیده شد که او یا کاندیدا خواهد شد و یا اینکه ائتلاف و لیست حمایتی منتشر خواهد کرد اما او باز هم حاضر به حضور در صفحه ی شطرنج سیاست نشد و گوشه ی عزلت گزید.
اما با به صدا در آمدن زنگ انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نام عبدالعلی زاده بار دیگر بر سر زبانها افتاد.
برخی سایت های خبری از دیدار او با خاتمی و رفسنجانی برای درخواست اعلام کاندیداتوری یکی از آن دو خبر دادند.
در نهایت با اعلام کاندیداتوری دقیقه 90 هاشمی رفسنجانی، نام عبدالعلی زاده بار دیگر بر سر زبانها افتاد. برخی از او به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی رفسنجانی در استانهای شمالغرب کشور و به طور خاص استان آذربایجان شرقی نام می بردند. تا اینکه خبری به نقل از «اسحاق جهانگیری» رئیس ستاد انتخاباتی هاشمی رفسنجانی منتشر شد که طی آن، عبدالعلی زاده به عنوان قائم مقام ستاد انتخاباتی هاشمی رفسنجانی انتخاب شده است.
به هر حال بعد از سالها سکوت و خاموشی، بار دیگر عبدالعلی زاده این چهره ی نامدار عرصه ی سیاست آذربایجان، به روی صحنه آمد. چنانچه شاهین اقبال بر شانه های رفسنجانی می نشست قطعاً یکی از کرسی های وزارت در کابینه یازدهم از آن عبدالعلی زاده بود. اما عدم احراز صلاحیت هاشمی رفسنجانی سبب شد تا کلیه دفاتر و ستاد های انتخاباتی رفسنجانی از سطح کشور برچیده شود و این به معنی پایان کار دوباره «عبدالعلی زاده» بود. زمینه برای بازگشت دوباره این سیاست مدار و مدیر کار کشته ی آذربایجان فراهم شده بود که به ظاهر از بین رفت.
اما با فعال شدن ستادهای روحانی و تجمیع اصلاح طلبان در گرد او، سبب شد عبدالعلی زاده بازهم به صحنه بیاید. او به همراه یحیی محمد زاده روحانی را در سفر تبلیغاتی اش به تبریز همراهی می کردند و بدین ترتیب فرصتی دست داد تا مردم آذربایجان بار دیگر او را در جمع سیاستمداران ببینند. او را باید کم عکس ترین مدیر استان و سیاستمدار ایرانی نام نهاد که در طی 8 سال گذشته کمترین حضور رسانه ای را داشت. اما همراهی روحانی فرصتی بود تا بار دیگر در قاب عکاسان و کانون توجه خبرنگاران قرار گیرد.
برخی از خبرگزاری ها و سایت های خبری عکس هایی از او منتشر کردند که در همایش تجلیل دکتر روحانی از فعالین ستاد های تبلیغاتی اش در ردیف نخست نشسته است! با این حال تردید نداشته باشید که عبدالعلی زاده در کابینه دولت «تدبیر و امید» جایگاه ویژه ای خواهد داشت. از تصدی مسئولیت یک وزارتخانه تا ...!!
تبریز نیازمند شهرداری قابل و کاردان همچون دکتر عبدالعلی زاده هست
برخی از این چهره ها و شخصیت ها چنان در بین مردم نامی و مشهور شدند که به رغم خداحافظی آنان از تبریز یا ترک صحنه های اجرایی و سیاسی، همچنان نام و خاطرات نیک و بدشان از اذهان پاک نشده است.
البته مطالب نگاشته شده اظهار نظر های شخصی نویسنده بوده و نظر موافقان یا مخالفان نیز ارزشمندو قابل احترام است. طلیعه و سرفصل این سلسله مقالات را به «عبدالعلی زاده» استاندار پیشین و معروف آذربایجان اختصاص داده ایم. امید است که مورد توجه مخاطبان قرار گیرد.
مردم آذربایجان شرقی هرگز نام و کارهای او را فراموش نمی کنند. هر چند او اصلیتی ارومیه ای دارد. امّا شک نکنید که شهرت او در تبریز بیش از ارومیه است! معاون شهردار شهید «مهدی باکری»، نماینده ی دو دوره ی مجلس، استاندار آذربایجانشرقی و در نهایت وزیر مسکن و شهرسازی دولت اصلاحات! بله، درست حدس زدید. مهندس علی عبدالعلی زاده دیروز و دکتر عبدالعلی زاده امروز!
***
علی عبدالعلی زاده، در سال 1335 در یک خانواده ی مذهبی در شهرستان ارومیه به دنیا آمد. پدرش کارمند شهرداری ارومیه بود. دوران تحصیل خودش را هم در این شهر گذراند. دوره ی متوسطه را در دبیرستان فردوسی ارومیه (چمران امروزی) و با نمرات ممتاز گذراند. او از جمله ی معدود دانش آموزانی بود که هم در درس و مشق باهوش بود و هم در کارهای سیاسی پرجنب و جوش!
بعد از کسب مدرک دیپلم، تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه تبریز ادامه داد. دانشگاهی که هم از نظر علمی جزو برترین های کشور بود و هم از نظر سیاسی کانون تحرکات دانشجویی!
از همین دانشگاه، زمینه های دوستی و رفاقت دیرینه ی او با دو هم دانشگاهی معروف دیگر شکل گرفت: شهید مهدی باکری(فرمانده لشکر عاشورا) و مهندس عطایی از مدیران ارشد ارومیه که بعدها در سانحه ی تصادف جان خود را از دست داد.
مثلث سه نفره ی «باکری، عطایی و عبدالعلی زاده» در شکل دهی برخی فعالیت های سیاسی و جنبش دانشجویی پیش از انقلاب، برای بسیاری از دانشجویان وقت، استادان و مسئولان دانشگاه کاملاً شناخته شده بود. بعدها فریدون درویش زاده (شهردار اسبق تبریز) هم به این جمع افزوده شد.
وقتی شهید مهدی باکری به عنوان شهردار ارومیه منصوب شد، بلافاصله علی عبدالعلی زاده را به سمت قائم مقام و معاون خویش برگزید. عطایی و درویش زاده هم مسئولیت هایی را در شهرداری ارومیه عهده دار شدند. عبدالعلی زاده با فضای مدیریت شهری بیگانه نبود. چرا که پدر او نیز پیش از این معاونت شهرداری ارومیه را عهده دار بود!
این چهار نفر در عرصه ی دیگری هم در کنار هم بودند. جبهه های جنگ و دوران دفاع مقدس! آب های خروشان، دجله و اروند لیدر و ارشد این گروه را آسمانی کرد ولی این سه یار غار به شهر و دیار خود بازگشتند.
عبدالعلی زاده این بار عازم تبریز شد تا به عنوان معاون عمرانی استانداری آذربایجان شرقی در این شهر مشغول شود. تا سال 63 در این سمت خدمت کرد اما در این سال، بار دیگر به ارومیه بازگشت و برای دومین دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه ارومیه ثبت نام کرد.
او با رای نسبتاً بالایی اعتماد و رای مردم ارومیه را کسب کرد و راهی مجلس شد. چهار سال بعد بار دیگر برای یک دوره ی دیگر (دوره سوم) خلعت نمایندگی آذربایجان غربی را بر تن کرد و تا سال 1371 شیوه ی تدوین و تصویب قانون را در صندلی های سرخ پارلمانی کشور تلمذ و تجربه کرد.
بلافاصله بعد از پایان دوره ی نمایندگی، از یک سمت تقنینی به عالی ترین مقام اجرایی استان منصوب شد. استاندار آذربایجان شرقی!
انتصاب به عنوان استاندار آذربایجان شرقی:
معروف ترین و موثرترین مسئولیتی که عبدالعلی زاده بیشتر با این سمت شناخته می شود. شاید بتوان گفت که شهرت او در این سمت بیشتر از معروفیت او در سمت وزارت مسکن و شهرسازی بوده است. تا سال 1375 (به مدت 5 سال) استاندار نامدار و چهره ی خبرساز ایران و آذربایجان بود. در حین خدمت خود (در سال 1374) از مرکز آموزش «مدیریت دولتی» مدرک فوق لیسانس گرفت اما با این حال و به خاطر «شخصیت سازی» گسترده ای که از او صورت می گرفت گاه از سوی صاحبان صنایع، تجار، مردم و رسانه های گروهی با عنوان «دکتر» خطاب می گردید.
اما چه کسی رای به استانداری او داد؟! چهره ای که این روزها نامش بر سر زبان هاست. آیت ا... اکبر هاشمی رفسنجانی (حجت الاسلام هاشمی) رئیس جمهور وقت ایران! حکم انتصاب عبدالعلی زاده را به رسم معمول نه وزیر کشور، که معاون اول رئیس جمهور (مرحوم حسن حبیبی) امضاء کرد! ] 1060، 2ت 196ه-11/5/1371-521] و شاید از همین رو است که می توان حدس زد که عبدالعلی زاده با چه پشتوانه، قوت قلب و اطمینانی می توانست در آذربایجان شرقی، منشاء اثرات و تغییرات گسترده ای باشد! در دوره ای که بنا به سیاست های دولت معروف به «سازندگی» پروژه های عمرانی بسیاری در جای جای ایران به اجرا در می آمد، برای «عبدالعلی زاده» قابل قبول نبود که تبریز و سیستم مدیریتی منحصر به فرد او از این قافله ی سازندگی عقب بماند. او اختیار تام قاطبه ی دستگاههای اجرایی استان را به دست گرفت. حتی نقل است که حرف او در یک سیستم اداری تبریز، از دستورالعمل و بخشنامه ی وزیر مربوطه آن دستگاه، برّاتر و لازم الاجراتر بود!
او در بین مردم نیز محبویت و مقبولیتی فوق تصور یافت. تا آنجا که در افتتاح یا کلنگ زنی پروژه های شهری، حضور و سخنرانیش حضور چند ده هزار نفری شهروندان در مراسم را تضمین می کرد و چنانچه او در آن مراسم حضور نمی یافت بسیاری از صندلی ها خالی می ماند!
مقبولیت او در جمع مدیران ارشد کشور نیز از امتیازات دیگر او بود. برخی از دوستان او از احترام و جایگاه ویژه ی استاندار آذربایجان شرقی در بین مدیران کشوری، واحدهای مختلف وزارت کشور و نهاد ریاست جمهوری آن دوران خبر می دهند.
ایجاد دو قطبی « عبدالعلی زاده _ درویش زاده» :
نخستین گام و برنامه ی او، تغییر چهره ی شهر تبریز بود. شهری که به لحاظ اثرات جنگ دچار خمودگی شده بود. او ترافیک سنگین نقطه ی مرکزی شهر (روبروی استانداری) چهره ی این منطقه را در شأن تبریز به عنوان مرکز شمالغرب کشور نمی دید.
او برای اصلاح این امور وسرعت بخشیدن به طرحهای عمرانی راکد وکلیشه ای شهر، به مدیری همفکر و جسور نیاز داشت. بنابراین، به حلقه ی دوستان گذشته ی خویش اندیشه کرد و از این میان، «فریدون درویش زاده» را انتخاب کرد.
با انتصاب درویش زاده به مدیریت شهری، دو قطبی «عبدالعلی زاده _ درویش زاده» در کانون توجه رسانه های گروهی و مردم قرار گرفت. عبدالعلی زاده با این حال، سیاستمداری زبده و موقعیت شناسی منحصر به فرد بود. با وجودی که از اقتدار بالایی برخوردار بود اما در برابر برخی مخالفان خود نرمش نشان می داد تا هزینه های مخالفت آنان با خود را کاهش دهد. در این رابطه نیز بسیار موفق بود.
رابطه ی صمیمانه او با امام جمعه وقت تبریز (آیت ا... مسلم ملکوتی) و روابط گرم و دوستانه اش با پدران شهدای تبریز از بارزترین ویژگی های عبدالعلی زاده در این دوره بود. تا آنجا که تقریباً در همه ی مراسم رسمی و برنامه های افتتاح، جایگاه ویژه ای را به آنها اختصاص می داد. از این رو همواره از امتیاز حمایت خانواده های شهدا در مسایل پرمناقشه و چالش برانگیز ملی و استانی به نحو احسن به سود مدیریت خویش و استان بهره می جست.
دگرگونی چهره شهر تبریز
در دوره ی استانداری عبدالعلی زاده، «شورای شهر» موضوعیت و فعالیت نداشت و انتخاب شهردار معمولاً از طریق استانداری صورت می گرفت: عبدالعلی زاده نیز با انتخاب «درویش زاده» به عنوان شهردار تبریز، تلاش گسترده ای را برای چهره ی غبار گرفته ی تبریز آغاز کرد. عبدالعلی زاده به شخصه بیشترین وقت و انرژی خود را صرف طرح های شهری تبریز می کرد.
برخی از طرحهای او، به رغم گذشت دو دهه هنوز هم به پایان نرسیده اند. در نخستین گام، زوج عبدالعلی زاده _ درویش زاده، تغییر چهره ی منطقه ی بازار تبریز را در سر لوحه ی کار خویش قرار دادند. کار شبانه روزی شهرداری که به پشتوانه ی حمایت بی قید و شرط عبدالعلی زاده استاندار صورت می گرفت، صدای بسیاری را درآورد. از یک سو برخی سرعت پروژه های عمرانی را می ستودند و از دیگر سو صاحبان املاک واقع در مسیر طرحهای عمرانی شهرداری ابراز نارضایتی کرده و به محاکم قضایی شکایت می کردند. آن روزها در میان مردم این طنز رواج یافته بود که: بولدوزر عمرانی زوج درویش زاده- عبدالعلی زاده ترمز بریده است! و همین امر ناراضیان بسیاری را علیه شهردار وقت تبریز تراشید.
آن دو چنان بر اجرای پروژه های عمرانی مصمم بودند که کسی جلودار آنها نبود. هنوز اهالی بازار تبریز به خاطر دارند که چگونه این خیابان کم عرض، و فرسوده، شبانه، به یک بلوار چند ده متری مبدل شد و چگونه مردم این شهر وقتی از خواب بیدار شدند این خیابان را دو بانده و زیبا در کنار پاساژ معروف شمس تبریزی یافتند! با این حال تعداد پروژه های نیمه تمام سر به آسمانمی سائید. همین تعداد پروژه ی نیمه تمام تمام اعتبارات استانی را می بلعید و با توجه به عدم مطالعه و عدم تامین بودجه ی آنها سبب ایجاد مشکلاتی در سطح کشوری، عمرانی ، سازمان برنامه و بودجه و شهرداری گردید.
با این حال اجرای چند پروژه ی ماندگار اکنون هم بر سر زبانهاست. بلوار منجم، بلوار آذربایجان، میدان آذربایجان (به عنوان بزرگترین میدان شهری کشور) و طرح آبرسانی به بالای عینالی از حوضچه ی مهرانه رود هر چند توسط شهرداری صورت می گرفت اما اگر نظر و حمایت عبدالعلی زاده نبود هرگز به سرانجام نمی رسید.
تبریز، شهر زیرگذرها:
برای نخستین بار در تاریخ شهر تبریز پدیده ی نوظهوری در این شهر رخ نمایاندکه برای مردم آن تازگی داشت.
احداث « زیرگذر» هر چند امروزه به یک امر و طرح عادی مبدل شده و برای بسیاری از ما چندان طرح بزرگی به حساب نمی آید اما احداث زیرگذر برای شهروندان و مدیران و مهندسان وقت جلوه ای دیگر داشت. عبدالعلی زاده و درویش زاده اولین زیر گذر تبریز را در میدان منجم به اجرا درآوردند. تا جایی که صدا و سیمای سراسری نیز خبر آن را پوشش داد.
به دنبال موفقیت آمیز بودن این طرح و نقش آن در کاهش ترافیک این منطقه و استقبال شهروندان، زیرگذرها و روگذرهای متعدد بعدی یکی بعد از دیگری در تبریز به اجرادر آمده و چهره ی شهر را دگرگون کردند .
تا آنجا که احداث زیرگذرهای مارالان، شریعتی ( میدان حکیم نظامی)، آبرسانی و ... این شهر را به عنوان «شهر زیر گذرها» لقب داد. در اواخر ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و در جریان سفر او به تبریز و برای افتتاح چند پروژه ی شهری بود که به دنبال آن جمله ی ملال انگیز قبلی جمله ی معروفی را بر زبان آورد: «تبریز به شهر زیبا و مدرنی تبدیل شده است. مخصوصا با این زیرگذرها و روگذرها! »
اجرای دو طرح بزرگ شهری:
بعد از گذشت دو دهه هنوز هم اگر از مردم تبریز در مورد طرح های بزرگ و نیمه تمام این شهر بپرسید قطعاً با تردید از دو طرحی سخن می گویند که هنوز و به رغم گذشت دو دهه، به سرانجام نرسیده است: طرح توسعه پیرامون مسجد کبود تبریز و طرح توسعه ی میدان شهید بهشتی(منصور سابق)!
این طرح با نظر و خواست شخص عبدالعلی زاده و با اقدام درویش زاده (شهردار وقت تبریز) کلنگ زنی شد. آن روزها، اخبار و مانور تبلیغاتی گسترده ای نیز برای این طرحها صورت گرفت. موافقان و مخالفان هر روز در محافل مختلف و معدود نشریات تبریز در مورد معایب و مزایای این طرح ها سخن می گفتند. او آنهنگام که برای کلنگ زنی پروژه ی چهار راه منصور می رفت در داخل اتوبوس در پاسخ به خبرنگاران در مورد احتمال عدم اتمام این طرح و زمان بر آن به صراحت گفت: بگذارید ما کلنگ پروژه را بزنیم دیگران می آیند و مجبور به تکمیل می شوند!
اجرای این دو پروژه در نیمه به مشکلات متعدد حقوقی، ملکی، اعتباری و ... برخورد کرد و تا سالها راکد ماند. تا جایی که عبدالعلی زاده از این شهر رفت و کار به اتمام نرسید.
عصر طلایی بازرگانان و تجار آذربایجانی:
«عبدالعلی زاده» در این دوره، خیز بلند اقتصادی استان را رقم زد. تجار و بازرگانان آذربایجانی و سرمایه گذاران بخش خصوصی، عصر طلایی خویش را در این دوره ی پنج ساله تجربه کردند. قریب به اتفاق بازرگانان و تولیدکنندگان و صاحبان صنایع و واحدهای تجاری هرگز خدمات و حمایت های عبدالعلی زاده از خود را فراموش نمی کنند. اعطای امتیازهای گسترده به تولید کنندگان، حمایت بی چون و چرا از صنایع، اعزام آنان به کشورهای خارجی، توسعه روابط تجاری و اقتصادی با کشورهای همسایه، احداث و راه اندازی شهرک های بزرگ صنعتی در اطراف تبریز، راه اندازی نمایشگاه بین المللی تبریز و دهها شرکت و کارخانه ی دیگر که اغلب آنها اکنون به غول های اقتصادی استان و ایران مبدل شده اند حاصل سیاست گذاری های او بوده است.
تاسیس و راه اندازی شرکت سهامی سرمایه گذاری توسعه آذربایجان و فروش اوراق مشارکت آن به مردم از دیگر خواست ها واقدامات او برای تامین بخشی از هزینه های عمرانی تبریز بود که عملکرد آن هرگز نظر عبدالعلی زاده را تامین نکرد.
روابط صمیمی با رییس جمهور وقت:
روابط بین عبدالعلی زاده و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی (رئیس جمهور وقت) به قدری نزدیک و صمیمی بود که شایعات گسترده ای از این روابط در شهر پیچید. حتی او در یک مصاحبه ی مطبوعاتی در پاسخ به سوال خبرنگاری که از او در مورد روابط خانوادگی اش با هاشمی رفسنجانی پرسیده بود، به طنز و کنایه پاسخ داد: نه قربان! ما از این شانس ها نداریم!
اما فارغ از تکذیب ها و به زعم او بدشانسی هایش! در خصوص ازدواج یکی از سه دخترش با پسر هاشمی، روابط صمیمانه ی عبدالعلی زاده و رفسنجانی، چیزی نبود که به این سادگی بتوان آن را انکار کرد. حمایت های مستمر هاشمی از عبدالعلی زاده، قدرتی به استاندار وقت داده بود که پیش از این سابقه نداشت.
ارتقا به وزارت :
عبدالعلی زاده به راستی توانست چه از نظر ظاهری و چه از نظر رونق اجتماعی و جایگاه اقتصادی، استان را وارد مداری پرتکاپو نماید تا اندکی از ملال مردم تبریز نسبت به سخن و شایعه ای که به هاشمی رفسنجانی نسبت می دادند آنجا که او «تبریز را دهی بزرگ خوانده بود» کاسته شود!
به هر حال با اتمام دوره ی ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و پایان عصر «سازندگی» شایعاتی در خصوص افول اقبال عبدالعلی زاده بر سر زبانها افتاد. اما عبدالعلی زاده بسیار مجرّب تر و پرنفوذتر از این حرفها بود. با روی کار آمدن دولت اصلاحات، خاتمی بلادرنگ عبدالعلی زاده را به خاطر سابقه ی درخشانش در اجرای طرح های عمران شهری او را به عنوان وزیر مسکن وشهرسازی کابینه خود برگزید و این بزرگترین افتخاری بود که بعد از انقلاب نصیب یک مدیر مطرح آذربایجانی می شد. سوابق درخشان او در توسعه و عمران استان شکی برای خاتمی باقی نگذاشته بود که او را به عنوان وزیر مسکن و شهرسازی خود انتخاب کند. حضور عبدالعلی زاده در دولت هفتم بر کرسی وزارت(1380-1376)، در کابینه هشتم نیز تداوم یافت(1384-1380). بنا به شواهد و قراین و مستندات مربوط به این حوزه، انبوه سازی در ایران در این دوره، گسترش فراوانی یافت و روند ساخت آپارتمان به لحاظ طراحی و تصویب پروژه های بزرگ عمرانی، رشد چشمگیری به خود گرفت.
عبدالعلی زاده، در سال 1379 و در دوره اول وزارتش، مدرک دکترای خود را در رشته مدیریت دولتی اخذ کرد و بالاخره عنوان «آقای دکتر» که پیش از این و توسط بسیاری از دوستان و طرفدارانش به آن متصف می شد عینیت یافت!
منتقد تند سیاست های مسکن در کشور
چه قبل از جلوس بر کرسی وزارت ، چه در حین آن و چه بعد از آن، عبدالعلی زاده یکی از منتقدین جدی سیاست های ساخت و تولید و عرضه ی مسکن در سطح کشور بود. او هر چند عالی ترین مقام اجرایی مربوط به حوزه ی مسکن در کشور را در دست داشت اما با این حال گاه و بیگاه از دخالت دستهای پنهان در متلاطم کردن بازار مسکن و سودجویی وفرصت طلبی برخی از شرکتها و افراد انتقاد می کرد. به عنوان مثال وی در سال 1387 در برنامه ی جنجالی و پربرخورد «شب شیشه ای» که انتقادات تندی به شرایط حاکم بر بازار مسکن داشت و باعث تعطیلی کامل این برنامه شد می گوید:
«هنگام آمدن من به وزارت مسکن در سال 76 زمین در سعادت آباد متری 500 هزار تومان بود و در شهریور 84 که من از وزارت مسکن خارج شدم قیمت همان زمین 950 هزار تومان بود. یعنی دو برابر در 8 سال که در این مدت فروش تراکم در شهرداری تهران هم باعث بالا رفتن قیمت شده بود. اما اکنون بعد از سه سال قیمت همان زمین متری 5 میلیون تومان است. یعنی 5 برابر در 3 سال!»
عهده داری دو طرح نیمه تمام معروف!
مهندس عبدالعلی زاده آن دوران بعد از قبول سمت وزارت و بنا به انتقادات تندی که بعد از رفتنش از تبریز و تحت عنوان «زخمی کردن دو پروژه ی عمرانی تبریز» از آن یاد می شد، مسئولیت استمرار و اجرای دو پروژه ی نیمه تمام معروف را هم به وزارت مسکن و شهرسازی و سازمان وقت مسکن و شهرسازی در استان سپرد. پروژه توسعه ی چهار راه منصور و ساماندهی اطراف مسجد کبود از طرحهای آرمانی و آرزوهای عبدالعلی زاده بود که هنگام حضورش در استان به دلیل پاره ای مشکلات هرگز رنگ تحقق به خود نگرفت. اما عبدالعلی زاده حالا می توانست با قدرت بیشتری این دو پروژه را به سرانجام برساند. هر چند که هنوز هم بعد از گذشت 8 سال از دوران وزارتش، این دو پروژه عاقبت به خیر نشده اند!
سکوت سیاسی:
بعد از پایان دوران اصلاحات و روی کار آمدن دولت احمدی نژاد، عبدالعلی زاده تقریباً از تمام مسئولیت های اجرایی و دولتی کنار رفت و عطای سیاست دولت مهروز را به لقایش بخشید. در همان دوران در برخی محافل از او به عنوان کاندیدای بالقوه ی اصلاح طلبان نام می بردند . اما درنهایت او به همه ی درخواست ها و اصرار ها پاسخس قاطع کننده داد و همه را مایوس کرد! او خود را در شان ریاست جمهوری ندید و با رد همه ی شایعات گفت: «نباید با مطرح کردن نام افراد و اسامی افرادی که شایسته ریاست جمهوری کشورمان نیستند صحنه را شلوغ کنیم! باید نیروهایی هم وزن مقام معضم رهبری، هاشمی و خاتمی وارد صحنه انتخابات شوند!» این حرف هرچند برای مردم آذربایجان و اصلاح طلبان خوشایند نبود اما به درستی گویای وضعیت ثبت نامی های انتخابات ریاست جمهوری امسال و ثبت نام افرادی بدون سابقه و برنامه و کم وزن و به زعم او «صحنه شلوغ کن» ! بود.
شنیده ها حکایت از آن دارد که به دنبال تاسیس بنیاد فرهنگی باران توسط سید محمد خاتمی (رئیس جمهور پیشین) به خاطر روابط صمیمانه ای که عبدالعلی زاده و خاتمی با هم داشتند، به این بنیاد رفت و مسئولیتی را در آنجا عهده دار شد. برخی هم از فعالیت های او در زمینه های ساختمانی، ساخت و ساز و عمران خبر می دادند. اما به هر حال، عبدالعلی زاده در همه ی 8 سال ریاست جمهوری دولت احمدی نژاد، «مرد خاموش» عرصه های سیاسی و اجرایی کشور بود.
در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند سال 1390، شنیده شد که او یا کاندیدا خواهد شد و یا اینکه ائتلاف و لیست حمایتی منتشر خواهد کرد اما او باز هم حاضر به حضور در صفحه ی شطرنج سیاست نشد و گوشه ی عزلت گزید.
اما با به صدا در آمدن زنگ انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نام عبدالعلی زاده بار دیگر بر سر زبانها افتاد.
برخی سایت های خبری از دیدار او با خاتمی و رفسنجانی برای درخواست اعلام کاندیداتوری یکی از آن دو خبر دادند.
در نهایت با اعلام کاندیداتوری دقیقه 90 هاشمی رفسنجانی، نام عبدالعلی زاده بار دیگر بر سر زبانها افتاد. برخی از او به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی رفسنجانی در استانهای شمالغرب کشور و به طور خاص استان آذربایجان شرقی نام می بردند. تا اینکه خبری به نقل از «اسحاق جهانگیری» رئیس ستاد انتخاباتی هاشمی رفسنجانی منتشر شد که طی آن، عبدالعلی زاده به عنوان قائم مقام ستاد انتخاباتی هاشمی رفسنجانی انتخاب شده است.
به هر حال بعد از سالها سکوت و خاموشی، بار دیگر عبدالعلی زاده این چهره ی نامدار عرصه ی سیاست آذربایجان، به روی صحنه آمد. چنانچه شاهین اقبال بر شانه های رفسنجانی می نشست قطعاً یکی از کرسی های وزارت در کابینه یازدهم از آن عبدالعلی زاده بود. اما عدم احراز صلاحیت هاشمی رفسنجانی سبب شد تا کلیه دفاتر و ستاد های انتخاباتی رفسنجانی از سطح کشور برچیده شود و این به معنی پایان کار دوباره «عبدالعلی زاده» بود. زمینه برای بازگشت دوباره این سیاست مدار و مدیر کار کشته ی آذربایجان فراهم شده بود که به ظاهر از بین رفت.
اما با فعال شدن ستادهای روحانی و تجمیع اصلاح طلبان در گرد او، سبب شد عبدالعلی زاده بازهم به صحنه بیاید. او به همراه یحیی محمد زاده روحانی را در سفر تبلیغاتی اش به تبریز همراهی می کردند و بدین ترتیب فرصتی دست داد تا مردم آذربایجان بار دیگر او را در جمع سیاستمداران ببینند. او را باید کم عکس ترین مدیر استان و سیاستمدار ایرانی نام نهاد که در طی 8 سال گذشته کمترین حضور رسانه ای را داشت. اما همراهی روحانی فرصتی بود تا بار دیگر در قاب عکاسان و کانون توجه خبرنگاران قرار گیرد.
برخی از خبرگزاری ها و سایت های خبری عکس هایی از او منتشر کردند که در همایش تجلیل دکتر روحانی از فعالین ستاد های تبلیغاتی اش در ردیف نخست نشسته است! با این حال تردید نداشته باشید که عبدالعلی زاده در کابینه دولت «تدبیر و امید» جایگاه ویژه ای خواهد داشت. از تصدی مسئولیت یک وزارتخانه تا ...!!