پیشنهاد رییس کمسیون فرهنگی شورای شهر تبریز:
طبقه دوم بازار جواهر موزه مشاغل تبریز شود
به گزارش تبریز مدرن ، اکرم حضرتی در بازدید از موزه و کارگاه برادران سرابی اقدام، خواستار اختصاص طبقه دوم بازار جواهر واقع در روبروی دانشگاه تبریز به منظور ایجاد موزه مشاغل تبریز در این مکان شد.
وی همچنین در خصوص هزینه های ایجاد این موزه پیشنهاد داد: هر منطقه بخشی از هزینه های این کار را تقبل کند تا ما بتوانیم این گنجینه عظیم را در قالب موزه به زیبایی های تبریز بیافزاییم.
طبق طراحی برادران سرابی اقدم، نجاری، آسیاب، داروخانه،تلگراف و همچنین شغل های مختص به خطه آذربایجان از قبیل شیشه گری، قفل سازی و قیچیسازی از جمله شغل هایی هستند که با تمام جزئیات قدیمی خود در این بازار بازسازی میشوند.
به گفته سرابی اقدم، ماتمام این مشاغل را نکته به نکته مطالعه کرده ایم و الان مثل یک کارشناس تمامی سیرتکامل هر شغل را می دانیم و در این مورد اسناد و مدارک مهمی جمع آوری کرده ایم. دراین 28 سال نزدیک به 10 هزار قطعه قدیمی گردآوری کرده ایم که برای هر کدام از ایناشیاء زمان و هزینه زیادی صرف شده است.
رضاسرابی در این باره می گوید: « با وجود شرایط موجود باز هم همیشه مشتاقیم که وسایل موجود را بیشتر کنیم. در این بین بعضی از وسایل قدیمی هم هستند که از دست ما میرود و آن زمان ها چیزی جز افسوس برای ما نمی ماند. مثلا دستگاه چاپی در تهران بودکه پولی برای خریداری اش نداشتم و فقط هفته ای یکبار تماس می گرفتیم تا نفروشند،تا اینکه بالاخره نوروز امسال موفق به خریداری اش شدیم. »
از سوی دیگر بحث نگهداری از این مجموعه عظیم تاریخی مطرح می شود؛ چرا که مطمئنا این حجم از اشیاء نیازمندمحل امن و مناسبی برای نگهداری است که آن طور که برادران سرابی می گویند بدلیل همین نبود محل مناسب برای نگهداری، این اشیاء به تدریج از بین خواهند رفت.
ایده ی راه اندازی موزه ای منحصر به فرد، از 25 سال پیش در ذهن «سرابی»های جوان شکل گرفت. چشمان این دو، در پستوی خانه های قدیمی روستاهای آذربایجان، در بازار تاریخی تبریز، در میدان گجیل، در سردابه ی خانه باغ ها، در انبار مغازه های قدیمی دنبال اشیایی می گشت که نشان از تاریخ در خود داشته باشد، سندی و وسیله ای قدیمی که روایتگر واقعی گذشته و جام جهان نمای فرهنگ، ادبیات و آداب و رسوم ایرانیان و مردم آذربایجان باشد.
عکس های قدیمی، کتاب ها نسخ خطی، فلزات زنگ زده، همه و همه گوهر نابی بودند که «سرابی» ها به جای خرید خانه و ویلا و ماشین، خریدار سینه چاک آنها بودند. از دل آن کتابها و اسناد و عکس ها، می شد شیوه ی زندگی، امکانات و وسایل به کار گرفته شده در عهد قدیم را عینیت بخشید. اگر در یک عتیقه فروشی و سمساری پای می گذاشتند، با توجه به ذهنیت و مطالعات قبلی، دنبال اشیایی می گشتند که نمونه ی واقعی و اصلی آن اکنون در این مغازه ها و خانه ها به دست فراموشی سپرده می شدند و بدین ترتیب، جمع آوری این اشیاء نیز، از ابتدا با هدف و برنامه ای خاص و از پیش طراحی شده پیش می رفت. هدفی که در دورنمای آن، راه اندازی «اولین موزه مشاغل ایران» بر پیشانی اش نقش بسته بود.
بدین ترتیب «رضا» و «یعقوب» سنگ بنای نخستین موزه مشاغل را در شهر تبریز پی ریزی کردند. در گام نخست نیز 12 شغل تعریف شده و اقدامات اولیه برای تهیه ابزار آلات آنها صورت گرفت. این مشاغل عبارت بودند از:
1- تلگراف خانه: یکی از غنی ترین و دیدنی ترین بخش این موزه به وسایل «تلگراف خانه» قدیم اختصاص دارد. دستگاه فرستنده و گیرنده تلگراف (مربوط به دوره ی ناصر الدین شاه) «دستگاه کوچک مولد برق» که با دست شارژ می شد، از اشیای گرانبها و ماندگاری است که «سرابی» با زحمت و هزینه ای گزاف موفق به تهیه آن شده و به رغم اصرار برخی موزه ها و ادارات سایر شهرها، آن را نفروخته است. کاغذهای تلگراف مربوط به 100 سال قبل و نیز کاغذ تلگراف محمد نخجوانی (بنیانگذار کتابخانه ملی تبریز) ، قپان (ترازوی بزرگ توزین کالاها)، از جمله آثاری است که اینجا دیده می شود.
به گفته ی سرابی، تلگراف خانه های قدیم، هم به کار ارسال پیام های تلگرافی می پرداختند و هم وظیفه ارسال محموله های پستی را عهده دار بودند بنابراین، تشریح «چهره پردازی» و واقع نمایی این شغل از اهمیت ویژه ای برخوردار است. برای مسئول تلگراف خانه نیز با الهام از عکسهای قدیمی به جا مانده.
مردی مجسّم خواهد شد که نشسته بر روی صندلی چوبی، استکان کمرباریک چایی بر روی میز کاغذهای تلگراف را بر انداز می کند.
2) عطاری: عطاری هر چند اکنون شغل منسوخ و کمیابی است اما در عهد قدیم یکی از مشاغل حساس و پراهمیت به شمار می رفت. جعبه های عطاری، قوطی های خارجی رایج در زمان قاجار که از یکی از روستاهای شهرستان اهر کشف و خریداری شده در این غرفه عرضه خواهد شد.
3) بقالی و بنکداری: کیسه های قدیمی حنا، کله قندهای زرد شده و به جا مانده از آن زمان، قوطی های چای، بخشی از دارایی های این غرفه است. «سرابی» کیسه های حنا را از یک پیرزن آذربایجانی و با خواهش و تمنا خریده است. شیشه های گلاب و عطر هم در مغازه های بقالی قدیم وجود داشت که نمونه هایی از آن اکنون تهیه شده است.
4) بزازی و پارچه فروشی: یکی دیگر از مشاغلی که در دوران قدیم بسیار پررونق بود، بزازی و پارچه فروشی است. پارچه های رنگارنگ ، حریرهای چشم نواز، مخمل های سرخ و لطیف، ترمه های زیبا همه یادگاران آن دوران است. «آرشین» از ابزار اندازه گیری و متراژ پارچه ها بود که نمونه ای قدیمی از آن خریداری شده است. «سرابی» اکنون در تلاش است تا یکی از شهروندان کهنسال تبریزی را راضی کند تا نمونه هایی از پارچه های قدیمی را که در «صندوق خانه» اوست به این گنجینه ارزشمند بفروشد.
5) نجاری: اره ها، گیره های مخصوص نگه داری چوب و الوار، میخ و چکش قدیمی، از ابزار آلات جمع آوری شده این بخش است.
6) آهنگری: این بخش شامل آهن آلات، فلزات و آلیاژهای قدیمی و کوره های ذوب فلزات، زنجیر و کباده و داس است به گفته سرابی، آن قدر آهن آلات در این مدت جمع آوری شده که وزن آنها بالغ بر دو سه تن می شود. تا آنجا که انتقال و جابجایی آنها کار بسیار مشکلی خواهد بود.
7) دواخانه (داروخانه): امروزه وقتی به یک کسالت و ناراحتی مبتلا می شوید نسخه به دست به یک داروخانه مراجعه کرده و داروهای خود شامل: کپسول ها و قرص های روکش دار، جعبه ای و آمپول های شیشه ای را دریافت می کنید. اما جالب است بدانید که حدود 100 سال پیش، این شکل داروفروشی وجود نداشت. داروها اکثراً به شکل مایعاتی بود که در شیشه های قهوه ای رنگ نگه داری می شدند شیشه هایی که نام هر دارو به همراه سال و کارخانه تولید کننده بر روی آن حک شده بود. مسئول «دواخانه» بر اساس نسخه کتابی که داشت این داروها را با ترکیبات ذکر شده مخلوط کرده و داروی جدید درمانی را تهیه و تحویل بیمار می داد.
وسایل طب قدیمی، نسخه های پزشکی مربوط به سال 1298 شمسی، ترازوهای مخصوص توزین داروها، گواهی پزشکی (1306 شمسی) کتاب «فرمولر طبی دکتر تومانسیان»، میکروسکوپ (مربوط به سال1874 میلادی)، پیشخوان دارو فروشی و اسبابی از این دست، با ذوق و سلیقه تمام جمع آوری شده و در موزه مشاغل به نمایش در خواهد آمد.در این بخش مجموعه ای از شیشه های قدیمی دارو از سردابه یک پزشک پیر در تهران خریداری شده است.
8) آنتیک فروشی: این مغازه ها در دوره ی قاجار، نقش فروشگاههای «کادوئی»، لوازم خارجی، و تشریفاتی امروز را عهده دار بودند.
9) آسیاب: سنگ های بزرگ و سیاه آسیاب، به همراه محورهای چدنی قدیمی، کار آرد سازی و تبدیل گندم به آرد را عهده دار بودند. کاری که اکنون درکارخانجات بزرگ و مدرن صورت می گیرد. اکنون نمونه هایی از آن سنگها و سایل آرد سازی توسط «سرابی» گردآوری شده است.
10) رنگرزی: هنوز هم برخی از مردم آذربایجان در ضرب المثل های خویش از کلمه ی «بویاخ خانه» استفاده می کنند. اما «بویاخ خانه» مرکزی بود که در آنجا لوازم رنگرزی فروخته و با آن فرش، جاجیم، گلیم و الیاف را رنگ می کردند.
تعدادی از لوازم اصلی این حرفه شامل دیگ های بزرگ رنگرزی و قوطی های رنگ قدیمی نیز جمع آوری شده و در این موزه به نمایش درخواهد آمد.
11) مطبعه( چاپخانه): یکی از قدیمی ترین دستگاههای چاپ پدالی که بدون برق کار می کرد در دوره ی مظفرالدین شاه قاجار به تبریز آورده شد. اکنون آن دستگاه چاپ با صرف میلیون ها تومان توسط آقای «سرابی» خریداری شده و برای «موزه مشاغل» تدارک دیده شده است. غیر از این دستگاه چاپ، قفسه ها و جعبه های حروف سربی دستی هم گردآوری شده است.
12) صحافی: ابزار آلات قدیمی نظیر: گیره مخصوص این حرفه، جلدسازی، سریش و ... هم در این موزه، جایگاه ویژه ای برای خود دارند.
رضا سرابی در مورد آثار و وسایل گرد آوری شده می گوید: آنچه بیش از همه در این راه سخت و طاقت فرسا برای ما مهم بود، «اصالت» هر یک از اسباب و آثار بود. یک موزه زمانی ارزش دارد که نسخه ی اصلی یک وسیله در معرض دید عموم قرار گیرد و گرنه ارائه کپی یک سند تاریخی، هیچ ارزش تاریخی و اسنادی ندارد. به همین خاطر در طی 25 سال گذشته همواره به اصلی بودن آثار بیش از همه توجه می کردیم. اصالت اجناس را هم از روی عکسهای قدیمی و نوشته های کتاب های مستند و معتبر تشخیص می دادیم. به عنوان مثال طرح چرخهای اولین خودرویی را که در دوره قاجار وارد ایران شد (1904 میلادی) از یک کتاب تاریخی پیدا کردیم. طرحی که به ما کمک کرد تا به چرخی برسیم که کاملاً با نمونه ی عکس آن تطابق دارد. و یا برای احیاء و اجرای طرح میراب تبریز، شکل بشکه های مخصوص آن دوران که در منطقه «گازران تبریز» واقع در خیابان خیام کنونی به کار گرفته می شد از چند کتاب قدیمی استخراج شد. جالب است بدانید که بشکه های آبرسانی و فروش آب در تبریز قدیم با بشکه های آب سایر شهرهای ایران در آن دوران کمی فرق داشت. و این تفاوت ظاهری خود گویای آن است که تبریز در آن دوران صنعتی تر و مترقی تر از سایر شهرهای ایران بود.
از «سرابی» در مورد برنامه هایش برای راه اندازی این موزه می پرسم. می گوید: برای تاسیس این موزه باید بازارچه ای به شکل قدیمی در تبریز ساخته شود. این مغازه ها در دو سوی این بازارچه جای داده خواهند شد. اما طرح به همین جا ختم نمی شود. برای اینکه با الگوبرداری از طرح بازارچه های قدیمی تبریز و نیز سایر مشاغل فعال در آن دوران، نظیر دستفروشانی که در جلو و یا داخل بازارچه تردد می کردند به این بازارچه روح خواهیم داد. مشاغلی نظیر چاقو تیزکن، فایطونچی، حمال(کارگر)، و... هم در بازارچه های قدیمی تبریز حضوری زنده و موثر داشتند بنابراین باید در این موزه جایی برای آنها اختصاص یابد.
با اعلام ثبت جهانی بازار سنتی تبریز در فهرست یونسکو، یک بار دیگر، موضوع تجارت و داد و ستد در عهد قدیم به ویژه در بازار سنتی تبریز در کانون توجه محافل خبری و تاریخی قرار می گیرد، تردیدی نیست که بنای این مجموعه به تنهایی برای آن ارزش ندارد بلکه زنده و پویا بودن این مجموعه، کمیت، کیفیت و تنوع اصناف و داد و ستد در آن، عامل مهمی در ثبت این اثر بوده است. با این اوصاف، پرداختن به مشاغل و اصناف این بازار در یکصد سال گذشته، خود می تواند بر حلاوت و لطافت این اثر و جذب گردشگر بیفزاید و راه اندازی «موزه مشاغل» خود کمک بزرگی به این هدف خواهد بود.
از هنرمندان مجسمه ساز تبریزی در مورد هزینه ها و زحمت هایشان و نیز ادارات و سازمان هایی که حامی او در این کار بزرگ بوده اند می پرسم. او سری تکان می دهد و می گوید: دوست داشتیم این مشاغل را توسعه می دادیم. چرا که بازار اصناف و مشاغل تبریز در دوران قدیم به این 12 شغل محدود نمی شد اما از آنجایی که دیگر نه فضای کافی داریم و نه بودجه و پولی، به همین اندازه بسنده کردیم. در حالی که شور و شوق این کار هنوز در دلمان زنده است.
سرابی می افزاید: تاکنون هیچ نهاد، ارگان و سازمانی در راه توسعه و راه اندازی این موزه، دست یاری به سوی مان دراز نکرده است. هر چه بوده، لطف خدا بوده و اندک توان مالی خودمان! و این در حالی است که از شهرهای دیگر ایران، پیشنهادات کلان و اغوا کننده ای برای فروش این وسایل شده اما به خاطر هویت، تعصب و عشق و علاقه مان به آذربایجان این پیشنهادات را رد کرده ایم.
مجموعه دارانی خلّاق!
یعقوب و رضا سرابی اقدم، نه تنها در زمینه راه اندازی موزه مشاغل ایران از خود شور و شوق وصف ناپذیر نشان داده اند بلکه مجموعه داران خلّاق جالبی هم هستند. کلکسیون فانوس های قدیمی ایران (حدود 70 فانوس) مجموعه شیرهای آب انبار، مجموعه پنجره های مشبک و گره چینی قدیمی، کلکسیون جنگ افزارهای قدیمی و سرنیزه ها، مجموعه ی نامه های پستی ایران در دوره ی قاجار و دستگاههای تلگراف و تلفن های قدیمی، لوازم تحریر و اداری قدیمی، سکه، نشان ها و مدالهای شجاعت جنگی به ویژه جنگ جهانی اول، از دیگر وسایل ارزشمندی است که برادران سرابی برای جمع آوری آنها همت ویژه گمارده اند.
آثار تجسمی هنرمندان آذربایجان در اکثر شهرهای ایران
آثار تجسمی و هنری این دو برادر نه تنها در تبریز بلکه در اکثر شهرهای ایران به نمایش درآمده است مجسمه ابن سینا در شهرهای بابلسر و میناب، دختر قاجار و توپ قدیمی در میناب، سنگ نوشته سوگند نامه بقراط در تهران، دختر روستایی در کرج و تندیس حاج رسول صدقیانی، توپ جنگی برای موزه های مشروطه و قاجار تبریز و مجسمه عکاس باشی تربیت و مجسمه هواپیمای کلنل پسیان خلبان تبریزی در سه راهی مرند اکنون در معرض تماشای بازدیدکنندگان و علاقمندان به تاریخ ایران و آذربایجان قرار گرفته است.
هنرمندانی با انبوه مشکلات
رضا سرابی اقدم متولد سال 1342 محله دوه چی تبریز است و برادر کوچکتر (یعقوب) متولد سال 1351 تبریز.
آنها مجسمه سازی را از 12 سال پیش به طور جدی شروع کرده اند و با فروش مجسمه های کوچک، امرار معاش می کنند و این در حالی است که هنوز «بیمه» نشده اند و این درد همیشگی اکثر هنرمندان ماست.
«رضا سرابی» مجسمه سازی را کاری شاق و طاقت فرسا اما در عین حال، هنری چند بعدی و پرشور و شوق می داند و می گوید: «مجسمه سازی» هنری است پویا، زنده و ملموس. هر چند اثر خلق شده روح و جان ندارد اما زبانی دارد گویاتر از دهها کتاب! یک هنرمند پیکرتراش باید در کنار آشنایی با علوم و فنون این کار، باید به علم «آناتومی» انسان هم اشرافیت داشته باشد و گرنه اثر خلق شده از تناسب اندام لازم برخوردار نخواهد بود. مجسمه سازی عشق می خواهد و مطالعه و تحقیق لازمه ی اعتلا و ترقی آن است.
«مجسمه سازی» به رغم همه بی مهری ها و جفاهایی که در طول تاریخ در حق آن روا داشته شده هنری است که در سایه همت و پشتکار هنرمندان و زحمت کشان این رشته هنری در حال شکوفایی و رشد و تعالی است.
***
این دو هنرمند پرشور را در آن خانه قدیمی و در دل آن گنجینه ی هنری با مجموعه ی آثارشان تنها می گذارم. بعد از سه ساعت گفتگوی صمیمانه، پای در «راسته کوچه» می نهم. نمی دانم به آرزوها و عشق و شور آنها برای اعتلای نام آذربایجان و ایران بیندیشم یا به وضعیت اقتصادی و معیشتی شان؟! نمی توانستم اضطراب و نگرانی ام را از وضعیت نگه داری کنونی آن همه اثر تاریخی پنهان کنم. در دل صدف فرسوده ی این محله، مروارید ارزشمند و گرانبهایی نهفته بود که نیازمند یاری و حمایت مسئولان فرهنگی شهر ماست. آیا وقت آن نرسیده است که این گوهر ناب را دریابیم؟!
نکته مهم این است که ایجاد چنین موزه ای می تواند اولینی دیگر به شهر اولین ها بیفزاید
ایجاد موزه ای با عنوان موزه مشاغل ، می تواند اولینی دیگر به اولین های شهر تبریز بیفزاید و در کنار دیگر جاذبه های گردشگری کلانشهر تبریز باعث افزایش رونق اقتصادی شهر شود.
با وجود مسئولانی که تاکنون افتخارات فروانی را در زمینه های مختلف از جمله ثبت جهانی بازار تبریز و چندین مکان تاریخی دیگر را در کارنامه خود دارند ، ایجاد چنین موزه ای را نمی توان دور از دسترس دید.
به نظر شما بهترین مکان برای احداث چنین موزه ای کجاست؟
تصاویر اشیاء قدیمی تهیه شده توسط این هنرمند در ادامه مطلب